واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
به هیچ وجه |
هرگز، اصلاً |
مطبوعات |
روزنامه ها و مجلات |
برافراشته |
بالابرده، بلند کرده |
رستگاری |
رهایی، نجات یافتگی |
انحراف |
کج شدن، کج رفتن |
شکوهمند |
با شکوه، با عظمت |
خطا |
اشتباه، گناه غیر عمد |
مقتدر |
قدرتمند، توانا |
صَلاح |
درستی |
والا |
برتر، عالی |
معظّم |
بزرگ |
پارسایی |
پرهیزکاری، پاکدامنی |
شعور |
درک و فهم |
اعتراف |
بر زبان آوردن حقیقت |
استعداد |
توانایی، قابلیت |
غیرت |
مردانگی، آبرو |
فضل |
بخشش، احسان |
حریص |
طمعکار |
روا |
سزاوار، شایسته |
مرغان |
پرندگان |
هیئت |
گروه، دسته، جمع |
توفیق |
سازگاری، موافقت |
مژده |
نوید |
گلشن |
گلستان |
اشتباه |
خطا |
شعور |
درک |
صلاح |
درستی |
اعتراف |
اقرار |
افتخار |
سربلندی، غرور |
متّصل |
پیوسته |
حاجت روا |
روا کنندۀ حاجت، کامروا |
||
بی نوا |
بی چیز، تهی دست، ناتوان |
||
تحلیل |
بررسی کردن، حل کردن |
||
ببالد |
فخر کند، افتخار کند، رشد کند |
||
نظام |
دستگاه، سیستم، روش |
||
پاکدامنی |
پرهیزکار بودن، از گناه دوری کردن |
||
صداقت |
دوستی، محبّت، درستکاری |
||
متخصّص |
دارای تخصّص ، کارشناس |
||
همّت |
تلاش، اراده، سعی و کوشش |
||
اوایل |
جمعِ اوّل، آغازها، پیش ها |
||
بحمدالله |
خدا را شکر، به شکر خدا |
||
آفاق |
جمعِ افق، کرانه های آسمان، همۀ جهان |
||
استحکامات |
بناها و موانعی که برای دفع دشمن می سازند |
||
رسانه |
وسایلی که خبرها را به مردم می رساند مانند رادیو، تلویزیون و … |